بابای خوبم سلام....
شنبه, ۶ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۴۴ ب.ظ
امشب دلتنگ شدم خیلی زیاد طوریکه اصلا دستم به انجام کارهام نمیره اینقدر این دل به جانم نق زد تا راضی شدم سری به اینجا بزنم....
امشب مثل بچه ها مدام بهانه میگیرم دلم برای بابام تنگ شده خیلی زیاد خیلی خیلی زیاد...
با با جان کاش اینجا بودی...
نی دانم تا به حال دلتان چیزی خواسته؟؟
امشب از اون شب هاست که بهانه دلم رو نمیفهمم...
فاتحه ایی برای پدر غایب از این دنیا و دعای فرجی برای بابای مهربان حاضر....
شاید دلم آرام بگیرد... شاید...
۹۳/۱۰/۰۶
چه کسی در پی هر غصه ی تو اشک چکانده؟
چه کسی دست تو را در پس هر رنج گرفته؟
چه کسی راه به روی تو گشوده؟ ۳
چه خطرها به دعایم ز کنار تو گذر کرد،
چه زمان ها که تو غافل شدی و یار به قلب تو نظر کرد...