گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود...

شنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ب.ظ



گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود

 گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود

 گاهی بساط عیش خودش جور می شود 

   گاهی دگر، تهیه بدستور می شود

 گه جور می شود خود آن بی مقدمه  

 گه با دو صد مقدمه ناجور می شود

 گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است                 

گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود

 گاهی گدای گدایی و بخت باتویار نیست             

گاهی تمام شهر گدای تو می شود…

 گاهی برای خنده دلم تنگ می شود                  

گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود

 گاهی تمام آبی این آسمان ما                           

یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود

 گاهی نفس به تیزی شمشیرمی شود              

ازهرچه زندگیست دلت سیرمی شود

 گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت                

گاهی چه زود فرصتمان دیر می شود

 کاری ندارم کجایی چه می کنی                       

بی عشق سرمکن که دلت پیرمی شود

قیصر امین پور

موافقین ۴ مخالفین ۰ ۹۴/۱۲/۰۱
مریم ...

نظرات  (۱)

الحق که شعر زیبایی بود.
پاسخ:
خدا رحمت کند شاعرش را...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی