گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

سلام...

امشب شبکه نمایش افتتاحیه جشنواره مردمی عمار را پخش کرد.

مراسمی به دور از تکلفات کلاسیک جشنواره ها و کاملا صمیمی....

از ننه سکینه و ننه عصمت هم تقدیر شد ...

ننه سکینه سالهای جنگ از اذان صبح تا اذان مغرب برای جبهه ها نان می پزد و ننه عصمت برای رزمندگان دستکش می بافد.

امشب هم یه جفت دستکش  برای رزمنده های خط مقدم فرهنگی جایزه آورده بود تا در این زمستان فرهنگی که هوا بس ناجوانمردانه سرد است یک موقع خدایی نکرده سردی دست هاشان به دل سردی نرسد...ننه عصمت تا همین چند روز پیش ماه پیش هم دستکش می بافته برای سپاه نزدیک خانه شان...و همه آرزویش دیدار رهبرش بود و بس...

و اما ننه سکینه برای من حکایت دیگری دارد.او می گفت "حتی اگه من کاری برای جبهه نمیکردم کار و بار جبهه لنگ نبود من بودم که احتیاج داشتم نمکی به دیگ جبهه بریزم..."

یادم رفته بود که دین خدا لنگ یاری من نیست،این منم که لنگ یاری دین خدا هستم...

 ننه سکینه آخر صحبت هاش یک تو دهنی محکم هم به آمریکا زد...


راستی آمریکا ما همه بچه های ننه سکینه هستیم...

مواظب خودت باش...


نظرات  (۲)

سلام

ایشالا ما با آمریکا نسبتی نداریم که بهمون بر بخوره!خوب تو دهنی محکم شون رو هم تعریف می کردید خوب!

پاسخ:
سلام..
ببخشید اصلا یادم نبود تعریف نکردم...
اون شب جملش یادم بود الان یادم رفته ولی نزدیک به این جمله ها بود..

ایشون گفتن به آمریکا میگم پاتو اندازه گلیمت دراز کن وگرنه حالتو میگیریم
۰۲ بهمن ۹۳ ، ۰۰:۲۵ انسان نیازمند
سلام
آره منم دیدم
و چقد دلم از اون دستکش ها خواست
مرگ بر آمریکا

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی