گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

آن کــه پــُرنــقـش زد ایــن دایــره‌ی میـنــایـی کَس ندانست که در گردشِ پرگار چه کرد

گنبد مینا....

۳ مطلب در آذر ۱۳۹۴ ثبت شده است

سلام...

سی و یک   سال پیش در چنین روز  و  چنین  ساعتی  از  بطن پر مهر مادر  جدایم ساختند و مرا  در مسافرخانه ایی  به نام دنیا  به ودیعه نهادند...

امروز   به نیکی میدانم  در   این عمر آنگونه که باید نبودم، چه راه‌هایی  که  به  اشتباه  رفتم و چه زمان‌هایی که از دست دادم...

 نه عمر بر طاعت خدای  رفت  و  نه بر رضای صاحب امر. صد حیف  که هدیه ‌ی امروزم به خود  ، آه است و آه و آه. و کاش اینگونه نبود...

 خدایا:من همچنان طفل صغیر  و   بیچاره  توأم، رهایم نکن  که دیگر طاقت دوری ندارم...

 و من همچنان   برای آمدن روزهای خوب  با شما  بودن ،لحظه‌ها را   می‌شمارم...

اندکی صبر سحر نزدیک است...

برایم دعا کنید  که سخت محتاجم...

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۴ ، ۱۱:۱۷
مریم ...



خدایا مرا کربلا نرفته با پای پیاده نمیران........

۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۲:۲۰
مریم ...
۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۹۴ ، ۰۱:۱۰
مریم ...